داستانی، 15 دقیقه، 1372، 8میلیمتری
نویسنده ای بیمار درباره ی سربازی خیالی می نویسد. هنگامی که او در قصه اش سرباز را می کشد
Fiction, 15min, 1993, 8mm
A sick author writes a story about a soldier. When the soldier dies in the story the author dies too.
سلام استاد شاهحسینی.
تصمیم گرفتهام با هدف آموخنن از شما، آثارتان را ببینم.
امروز شبهای خستگی را دیدم که محصول زحمات گرانقدرتان در سال 1372 است، یعنی ربع قرن پیش از این.
من منتقد نیستم استاد، اما دوست دارم به عنوان یکی از علاقمندان به هنر، چیزکی بنویسم.
لابد یکی از نخستین آثارتان است، اما لطافت و هنرهای مشهود در آن، بسیار بسیار به دلم نشست. فهمیدم دغدغهتان دغدغه اهالی هنر و قلم بوده از همان ابتدا. راست گفتهاند که هنر، بیانی بیرونی از زندگی درونی هنرمند است و هنرمند به اندازه زجر قهرمانش، زجر میکشد. براستی یکی الزامات خلق اثری داستانی، همراهی، همدلی و یکی شدن نویسنده با قهرمان داستانش است و در خلق اثری تأثیرگذار در حوزه داستان، آنچه بر سر قهرمانش میآید، بیگمان بر خالق اثر هم تأثیرش هویداست و این گونه است که هنری جلوهگری میکند.
دستتان را میبوسم.
ارادتمندتان: یوسف قوجق
درود بر آقا یوسف عزیز. نخست این که هدف گذاری اشتباه بوده چون من خدمت شما درس پس می دهم. اما این که افتخار می دهید برای دیدن کارها بر من منت می گذارید.